حس می کردم که امروز دلم تهی است و بوته ها عطر جادویی آن زمان را گم کرده بودند، درختهای سرو بیشتر فاصله پیدا کرده بودند، تپه ها خشک تر شده بودند. موجودی که آنوقت بودم دیگر وجود نداشت و اگر حاضرش می کردن با او حرف می زدم نمی شنید و مطالب مرا نمی فهمید.
via صدای روسیه - Voice of Russia - sadaye russie, اخبار
http://ift.tt/1wYFjI4
via صدای روسیه - Voice of Russia - sadaye russie, اخبار
http://ift.tt/1wYFjI4
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر