...قلبم ایستاد، جلو نفس خودم را گرفتم، می ترسیدم که نفس بکشم و او مانند ابر یا دود ناپدید شود. سکوت او حکم معجز را داشت. مثل این بود که یک دیوار بلورین میان ما کشیده بودند. از این دم ، از این ساعت و تا ابدیت خفه می شدم.
via صدای روسیه - Voice of Russia - sadaye russie, اخبار
http://ift.tt/UOOkSt
via صدای روسیه - Voice of Russia - sadaye russie, اخبار
http://ift.tt/UOOkSt
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر