۱۳۹۳ خرداد ۲۷, سه‌شنبه

داستان بوف کور 3

...از این به بعد به مقدار مشروب و تریاک خودم افزودم. اما افسوس! به جای اینکه این داروهای نا امیدی فکر مرا فلج و کرخت کند، به جای اینکه فراموش بکنم، روز بروز ، ساعت، به ساعت ، دقیقه به دقیقه فکر او، اندام او، صورت او خیلی سختر از پیش جلوم مجسم می شد.



via صدای روسیه - Voice of Russia - sadaye russie, اخبار

http://ift.tt/1n85scG

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر