...بهر حال عمویم پیرمردی بود قوز کرده که شال هندی دور سرش بسته بود و عبای زرد پاره ای روی دوش داشت یخه اش باز بود و سینه پشم آلودش دیده می شد. لب شکری داشت. یک شباهت دور و مضحک با من داشت، مثل اینکه عکس من روی آینه دق افتاده باشد.
via صدای روسیه - Voice of Russia - sadaye russie, اخبار
http://ift.tt/1pl4QE4
via صدای روسیه - Voice of Russia - sadaye russie, اخبار
http://ift.tt/1pl4QE4
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر