تا آنجا گفتیم که نیکولا به خانه ایوان می رود و زن ایوان شاکی از دست روزگار و زمانه بر سر دخترش می زند و او را سرزنش می کند. زن ایوان: من نمی دانم چه کنم؟ دارم دیوانه می شوم. مالاشکا شام را روبراه کن. برای شام چه دارید؟ یک کمی سیب زمینی ونان.
via صدای روسیه, خبرها
http://persian.ruvr.ru/radio_broadcast/6871309/78602667.html
via صدای روسیه, خبرها
http://persian.ruvr.ru/radio_broadcast/6871309/78602667.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر